ققنوس فاتح

سال 1361 بود که به جبهه های نبرد پیوستم و از آنجا از فرماندهان شهید لشکر 27 یک نام بود که قلبم را تسخیر کرد. شاید هم بود زیرا در ماه های اولیه ورودم به جبهه منبه یک گردان ملحق شده بود که توسط او و یکی تأسیس شده بود از زیردستان او اکنون فرمانده آن گردان بو و در هر فرصتی از آن فرمانده افسانه ای صحبت کرد.
و موضوع اصلی صحبت های او هیچ کس نبود برترین دانشجوی کشور در رشته شیمی در سال 1977 و یکی از دانش آموزانی که فتح شد
لانه جاسوسی شیطان بزرگ در 4 نوامبر 1979. و البته، او کسی نبود جز شهید محسن وزوایی که همیشه یک شهید بود پیشرو در جبهه های جنگ غرب و جنوب در طول دوره دفاع مقدس بعد از پایان جنگ تحمیلی یکی از آرزوهای من این بود که روزی نویسنده ای دست به نوشتن داستان آن بزند قهرمان دوران ساز را در قالب یک کتاب و در دسترس قرار دهید به نسل های بعدی اما افسوس که برای یک رویا باقی ماند در سال 2005 بود که کار تحقیقاتی و نگارش اولین چاپ کتاب حاضر آغاز شد و در سال 1385 به پایان رسید
عنوان “ققنوس پیروز”. دوم و تجدید نظر شده این نسخه در سال 2011 تکمیل و منتشر شد.
جا دارد از همه دوستان همرزم تشکر کنم و اعضای خانواده شهید محسن وزوایی، «ققنوس پیروز» به ویژه برادر بزرگوارش، مهندس عبدالرضا وزوایی و همچنین مهندس محمدابراهیم شفیعی همرزم وفادار شهید وزوایی در سال های دفاع مقدس و ارادت به اخلاص آنان کمک به امکان پذیر کردن این کار