لیوان را از آب پر کردم و به طرفش گرفتم . نگاهی به لیوان انداخت و گفت : لیوانش تمیز بود که!… با این حرف امیرحسین دندانهایم را روی هم فشار دادم و گفتم : بله!… تا همین یک ماه پیش توی لیوانی که صبح شیر میخوردی ، ظهر دوغ میخوردی ، عصر هم چایی . اونوقت حالا انقدر بهداشتی شدی واسه من !! خندید گفت : انگاری این ویروسه داره ما رو هم مثل شما دخترا پاستوریزه میکنه!
Description
Reviews (0)
Be the first to review “زندگی با طعم ویروس” لغو پاسخ
Related products
داستان راستان (1)
50.000تومان
جهانی دیگر
150.000تومان
پروانه های پراکنده
80.000تومان
حسنین
100.000تومان
Reviews
There are no reviews yet.