مِنگ زه در دورهای که پادشاهان خودکامه در پی کشورگشایی و گسترش مرزهایشان بودند و مردم را به حال خود در فقر و گرسنگی رها کرده بودند با سفر به ایالتهای مختلف آنها را به نیکی و عدالت دعوت کرد، و در زمانهای که پادشاه مقامی خداگونه داشت و صاحب مال و جان مردم بود نظریۀ «رجحان مردم بر پادشاه» را ارائه داد. او، که در بیان آرایش بیپروا بود، وقتی فقر و تنگدستی مردم ایالت وی را دید، با عتاب به فرمانروای آنجا گفت: «مردم از گرسنگی رنگ بر چهره ندارند، پشت پیران از بردن بار خمیده شده، در حومۀ شهر عدهای از گرسنگی مردهاند در حالی که مطبخ شما مملو از گوشت و انبارهای شما مملو از غلات است و در اسطبل شما اسبهای فربه وجود دارد. وقتی زمامداری خود را پدر مردماش مینامد، چطور میتواند آنها را به حال خود در فقر و گرسنگی رها کند.» همچنین، او قدرت واقعی یک کشور را نه در وسعت جغرافیایی و توان نظامی، بلکه در اجرای سیاست عدالتورزی میدانست و اعتقاد داشت کشوری کوچک با مساحت پنجاه کیلومتر اگر طریق عدالت و نیک ورزی را پیشه کند، مردم از چهار جهت دستهدسته به سوی آنجا روانه خواهند شد. او شکوفایی یا زوال سلسلههای قبلی را در اجرا یا عدم اجرای عدالت و عبرتی برای زمامداران نسلهای بعدی میدانست. در طول سالیانی که مِنگ زه میان ایالتهای مختلف سفر کرد، هیچگاه اسیر مال و مقام نشد و میگفت خردمندی چیزی نیست که بتوان با پول خرید؛ همچنین در جواب شخصی که یکی از درباریان با نام زانگ سانگ را مانع ملاقاتش با شاهزاده پینگ میدانست گفت: «این که من و شاهزاده پینگ نمیتوانیم یکدیگر را ملاقات کنیم خواست و اراده آسمان است، وگرنه اگر خواست آسمان بر ملاقات ما بود، شخص ضعیفی چون زانگ سانگ کجا میتوانست مانع این دیدار شود؟». در دورهای که بحث بر سر نوع سرشت انسان بسیار داغ بود و عدهای ذات انسان را شرور و بد میدانستند، مِنگ زه نظریۀ نیکو بودن سرشت انسان را مطرح کرد. از نظر او همان طور که آب ذاتا به سرازیری تمایل دارد، آدمی نیز به نیکی تمایل دارد، هر چند بتوان به زور جریان آب را به بالای کوهی هدایت کرد ولی این جزو طبیعت آب نیست، همچون انسانی که تحت شرایط نامساعد کار ناشایستی از او سر بزند. به غیر از این، مِنگ زه نیکی به والدین را سنگ بنای انسانیت و پیش نیاز موفقیت در حمکرانی و رسیدگی به امور کشور میدانست. از نظر او تنها کسی که در مقام فرزند، صالح و نیکوکار باشد صلاحیت رسیدگی به امور کشور را دارد. او بعد از مرگ مادرش برای ادای حق فرزندی سه سال از کارها و مناصبی که در ایالت چی داشت کنارهگیری کرد. همچنین پس از این که دید پادشاهان تمایلی به تغییر در نحوه اداره مملکت و رفتارشان با مردم ندارند از کارهای دولتی به کلی کناره گرفت.
نظریات مِنگ زه تأثیر قابل ملاحظهای در سیر اندیشه در چین و شرق آسیا داشته، به گونهای که شناخت فرهنگ و اندیشۀ چینی بدون شناخت نظریات و آرای او لطفی ندارد. مِنگ زه تنها اثر او و همچنین یکی از آثار مهم کلاسیک مکتب کنفوسیوس است.
Reviews
There are no reviews yet.